
رضا
از کرمان آمده در یک تولیدی کار می کرد اما به علت بدهی که کار فرما اشته در
تولیدی را به قول خودش تخته کرده است. ميگويد: «صبح ساعت 7 تا 7 غروب سرميدانم.
روزي 40 هزارتومان كار ميكنم. دو روز كار ميكنم 10روز بيكارم. كارگرهاي افغان
مشغول كارند و كارگرهاي ايراني بايد صبح تا غروب را در اين ميدان منتظر
بمانند كه كارفرمايي پيدا شود. نميدانم اين دولتمردان ما كه هر روز از اين
ميدانها رد ميشوند و وضع ما را ميبينند، چرا هيچ كاري برايمان نميكنند.اي
كاش يك روز، يك روز نه يك ساعت خودشان از سر اجبار ميآمدند و اينجا سرميدان
ميايستادند تا بفهمند كه ما فقط از نگاههاي تحقيرآميز مردم چي ميكشيم!»
وحید ميگويد: «سالهاست به كار ميداني عادت كردم. هر شب
مسافرخانه ميخوابم. سه تا بچه دارم. خانوادهام شهرستان هستند. 10ساله كرايه
نشين هستم». وحید 37 سال دارد اما تراكم سال روي پيشاني پرچين و شكنش تا مرز
50سالگي ميرسد.در همين حال كه داريم با هم گفتوگو ميكنيم، در
آن لحظه دور و برم خالي ميشود.
سانتافهيي ميآيد و تمام كارگران ميدان
رسالت آويزانش ميشوند. مگر قرار است چند
نفرشان را ببرد كه اينچنين هجوم ميبرند؟ ماشين يك لحظه در زير آوار كارگران گم
ميشود. معياري براي گزينش نيست. هر كس زودتر بدود و يقه كارفرما را بگيرد و
به دست و پايش بيفتد، انتخاب ميشود. اين همه تمنا! نگاههاي تضرعآميز كارگران
ميداني به كارفرمايان و سرمايهداران روح و روان آدم را شكنجه ميدهد. درد
آنجاست كه تمام روز را اينگونه آويزان ماشينها شوي و غروب، در اوج نااميدي دست
خالي آواره خيابانهاي بيدر و پيكر پايتخت شوي.
برای فصلیها از مزایای مزدی خبری نیست
قاعدتا در این شرایط از اضافه حقوق، پاداش، سنوات،
عیدی، حق اولاد، حق مسکن، خواربار و حقوق قانونی دیگر
هم خبری نخواهد بود؛ به اضافه اینکه نظام حمایتهای بیمهای هم برای این دسته از
کارگران به درستی تعریف نشده تا بتوانند از مزایای بازنشستگیو مستمری از کار افتادگی بهرهمند
شوند.حتی کارگرانی که برای مثال خود را از طریق سازمان تامین اجتماعی بیمه اختیاری کردهاند، تنها میتوانند در فصولی که کار میکنند و
درآمدی دارند، حق بیمه بپردازند. این امر موجب میشود در سابقه بیمه آنها فاصله
بیفتد و از روی ناچاری برای بازنشستگی بجای ۳۰ سال ۳۵ سال و یا حتی
خیلی بیشتر بیمهپردازی داشته باشند.از سویی کارگران فصلی به این دلیل که کارفرمای معینی
ندارند و خود را به صورت اختیاری بیمه کردهاند، نمیتوانند از مزایای مقرری بیکاری بهرهمند شوند. در عین حال با اینکه کارگران فصلی در فصول گرم و
سرد سال و در فضای باز، در شرایط طاقت فرسا، کارگران ساختمانی (کار در ارتفاع)،
کارگران کوره پزخانه (تماس با حرارت مستمر کوره در تابستان)، کارگرانی نیبر
خوزستان (کار در مزارع با رطوبت هوای ۹۰ درصد) و صیاددان (طوفان و خطر
غرق شدن) کار میکنند تا امروز کارهایشان در ردیف مشاغل سخت و زیانآور قرار
نگرفته است تا به این اعتبار حداقل بتوانند زودتر از موعد بازنشسته شوند.
حمایتهای
ناچندان پررنگ قانونی از کارگران فصلی
حمایت از کارگران
فصلی در قانون کار ایران چندان پررنگ نیست و اساسا اسمی از آنها هم برده
نشده و صرف در ماده ۳۹
ذیل عنوان کارگران نیمه وقت به حقوق مزدی آنها اشاره شده است. براساس ماده ۳۹ قانون کار، مزد و مزایای
کارگرانی که به صورت نیمهوقت و یا کمتر از ساعات قانونی تعیین شده به کار اشتغال
دارند به نسبت ساعات کار انجام یافته محاسبه و پرداخت میشود که عیدی و پاداش نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست.
با این حال به غیر از
این مورد، ضمانت محکمتر دیگری برای صیانت از حقوق آنها در زمینه امنیت شغلی،
حمایتهای رفاهی و حق تشکل یابی دیده نمیشود. این امر به راحتی آنها را در مقابل
کارفرمایان و صاحبان کسب و کار و سرمایه، بیدفاع و آسیبپذیر میکند.